بیستوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب مثل نمایشگاههای پیشین دارای نقاط قوت و ضعف بود و در خلال برگزاری نمایشگاه توسط بازدیدکنندگان و اهالی حوزه فرهنگ در رسانههای گوناگون انعکاس یافت. اما نکته مهم نبود کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی مهم و ضروری در سبد خانوار ایرانی است که ضمن شناخت این مشکل باید راههای رویآوری هرچه بیشتر جامعه ما به ویژه نسل جوان به خرید و مطالعه کتاب را یافت.
به اقتضای شغلم در تمام روزهای برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب در مصلای تهران، در یکی از سالنها حضور داشتم و از نزدیک نظارهگر بسیاری از رفتارهای بازدیدکنندگان از این نمایشگاه بودم و لذا آنچه مینویسم برگرفته از همین مشاهدات است.
به وضوح دیده میشود که عده زیادی از مردم از این فرصت ارزنده برای گردشگری در یک میدان مهم نمایشگاهی و با انبوه کالاهای فرهنگی، استفاده میکنند و حتی این علاقه را در قالب گروههای خانوادگی بیشتری میتوان دید. اما خیلی از این گردشگران آن اندازه که صرف خرید مواد غذایی و تنقلات میکنند، رغبتی به خرید کتاب و سایر محصولات فرهنگی نشان نمیدهند!
دوستداران کتاب در حالی که محمولههای سنگین کتابهای گوناگون را در کیسههای نایلونی از اینسو به آن سو میکشند در محوطه نمایشگاه قابل تشخیص هستند .
به یقین این عده از هموطنان ما همواره از خریداران پر وپا قرص کتاب محسوب میشوند و در خریدهای جاری خود همیشه جایی برای خرید کتاب محفوظ نگه میدارند اما تعداد این علاقهمندان با توجه به انبوه جمعیتی که راهی نمایشگاه میشوند، چندان نیست و این مسئله نبود کتاب به عنوان کالای ضروری در سبد خانوار را نمایان میکند.
از سر کنجکاوی با یک خانواده 7 نفری که برای بازدید به نمایشگاه آمده بودند و از کنار غرفه ما هم عبور میکردند، سرگفتوگو را باز کردم. آنها در مجموع 2 جلد کتاب خریده بودند؛ یک کتاب شامل سرگرمیهای کودکان و دیگری، یک کتاب کمقطر درباره فنون عکاسی، در حالی که در این خانواده 2 دختر و یک پسر دانشجو، کتابی خریداری نکرده بودند. یکیشان میگفت، کتابی را که من میخواهم خیلی گران است و توان خریدش را نداشتم. دیگری میگفت، بیشتر کتابها چنگی به دل نمیزنند! سومی برعکس معتقد بود که کتابهای زیادی را برای مطالعه مناسب یافته، اما ضرورتی برای خرید آنها نمیبیند! این عارضه تنبلی در خریدن کتابی که دوستش داریم گریبانگیر بسیاری از ماست.
پدر خانواده که دبیر بازنشسته آموزشوپرورش است میگفت: گرانی مایحتاج زندگی شامل خورد و خوراک، سوخت و کرایه رفتوآمد خانواده آنقدر زیاد است که نوبت به خرید کتاب نمیرسد. به گفته او، در خیلی از کشورها یارانه به معنای واقعی برای تولید، ترویج و خرید کتاب تخصیص داده میشود تا جامعه به خرید کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی راغبتر شود اما در کشور ما چنان که باید این یارانه دیده نمیشود و به علت گرانی کتاب، خیلی از خانوادهها و افراد زورشان نمیرسد که علاوه بر خرید مایحتاج زندگی، کتاب هم بخرند. حل این مسئله در گرو آن است که کتاب هم به عنوان یکی از نیازهای ضروری زندگی درآید و این نیاز به کار فرهنگی دارد. از دو پسر جوان با کیسههایی پر از مواد غذایی و تنقلات پرسیدم که آیا کتاب هم خریدهاند؛ یکی از آنها سرش را به علامت نفی تکان داد و دیگری میگفت آمدهایم که بگردیم.
به نظر من توجه به کمبود خرید و مطالعه کتاب در کشور ما مهمتر از پرداختن به برخی از مسائل حاشیهای است که هر سال، در نمایشگاه با آن روبهرو هستیم.
وقتی کتاب به عنوان یک کالای مهم در سبد خانوار قرار بگیرد، تأثیرات آن در تمامی عرصهها قابل رؤیت خواهد بود. اولین قدم برای راغبشدن مردم به خرید کتاب و تبدیل آن به یکی از کالاهای سبد خانوار، توجه به مسائل اقتصادی حوزه نشر است. باید کتابفروشیها تشویق و تقویت شوند و بسیاری از مسائل موجود بر سر راه نشر برداشته شود.
برای تولید و عرضه کالاهای فرهنگی به ویژه کتاب باید سرمایهگذاریهای وسیعی با توجه به انتخاب و ذائقه مخاطبان انجام شود، در آن صورت شاهد رونق تولید، فروش و مطالعه کتاب و کتابخوانی در ایران خواهیم بود. اگر از همین امروز که به تازگی بیستوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب را پشتسر گذاشتهایم، راههای مناسب و سازوکارهای خوب برای کمک به رونق بازار نشر، تولید کتاب با بهای ارزانتر و پاسخگویی به نیاز مخاطبان براساس تنوع ذائقهها جستوجو شود به احتمال زیاد در نمایشگاههای آینده تعداد علاقهمندان و دوستداران کتاب به مراتب بیشتر از کسانی خواهد بود که میدان نمایش و عرضه کتاب را صرفا برای گردشگری برگزیدهاند.